loading...
دل زخمی
آخرین ارسال های انجمن
حیسن تنها بازدید : 159 جمعه 29 اسفند 1393 نظرات (3)

 

اشعار عید نوروز, شعر در وصف بهار و نوروز

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی


من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی


چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی


در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی


نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی


گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی


حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

حافظ

 

 اشعار عید نوروز, شعر در وصف بهار و نوروز

اشعار زیبای نوروز

 

صبا به تهنيت پير مي فروش آمد
كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد


هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد


تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد


به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش
كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد


زفكر تفرقه باز آن تاشوي مجموع
به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد


ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد


چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد


زخانقاه به ميخانه مي رود حافظ
مگر زمستي زهد ريا به هوش امد

حافظ

 

 اشعار عید نوروز, شعر در وصف بهار و نوروز

اشعار زیبای نوروز

 

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت بجز ساغر نباشد


زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد


غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد


ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد


بیا ای شیخ و از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد


بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد


ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد


شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد


من از جان بنده سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد


به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده افسر نباشد


کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد

حافظ

حیسن تنها بازدید : 181 سه شنبه 26 اسفند 1393 نظرات (0)

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبه سال (سه‌شنبه شب) برگزار می‌شود.

 

در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌ است.

 

واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است.

 طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.

به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.

 

جشن مبارزه با تاریکی
جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران زمین مرسوم بوده‌است که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفته‌است که طلایه‌دار نوروز است.

در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای‌کوبی با نام سور مرسوم بوده‌است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند.

 

آداب کهن تبریزی ها, چهارشنبه سوری

 

آداب و رسوم مراسم چهارشنبه سوری :
چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوری ) یکی از آیین های نوروزی امروز - که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد - «مراسم چهارشنبه سوری» است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. درباره ی چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهشهای متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.

برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه ی شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه)، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : «زردی من از تو، سرخی تو از من»، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.از باورها و رسم های چهارشنبه سوری که هنوز به کلی فراموش نشده اند ودر برخی از شهرها و روستا ها هنوز این مراسم ها برگزار میشوند عبارتند از:

 
کوزه شکنی یکی از مراسم چهارشنبه سوری :

یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه

 

آجیل چهارشنبه سوری :

رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواد اصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمش سبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر ، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است.

 
فالگوش ایستادن ،یکی از مراسم چهارشنبه سوری:

دیگر از مراسم مربوط به چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرف نخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضی ها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجام می دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب در اجابت حاجتشان فرض می کنند.

 

بوته افروزي

در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند و بوته ها را آتش مي زنند. در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته هاي افروخته مي پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.

زردي من از تو ، سرخي تو از من

غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا

اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده

خاکستر چهارشنبه سوري، نحس است، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"

 

هر خانه زني خاكستر را در خاك انداز جمع مي كند، و آن را از خانه بيرون مي برد و در سر چهار راه، يا در آب روان مي ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي كوبد و به ساكنان خانه مي گويد كه از عروسي مي آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است.


در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي گشايند. او بدين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي برد. ايرانيان عقيده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضاي خانه را از موجودات زيانكار مي پالايند و ديو پليدي و ناپاكي را از محيط زيست دور و پاك مي سازند. براي اين كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه يا در آب روان مي ريزند تا باد يا آب آن را با خود ببرد.

 

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

بی گمان چهارشنبه سوری از رسم های کهن پیش از اسلام نیست. در آن زمان هر یک از روزهای ماه را نامی بود، نه روزهای هفته را. استاد پورداود در این باره می نویسد : آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین های دیرین است ( ... ) شک نیست که افتادن این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه ی سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند ( ... ) روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسی است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء یوم ضنک و نحس. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیش آمدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند.

در باورهای عامیانه، چهارشنبه روزی نامبارک است. سفر نبایستی کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسی مریض نبایستی رفتن. و منوچهری گوید:

 

چهارشنبه که روز بلاست باده بخور                    به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد

 

آتش افروختن شب چهارشنبه ی آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

چهار شنبه سوری در برخی از شهر ها:

در برخی از شهرهای آذربایجان چون ارومیه، اردبیل و زنجان، همه چهارشنبه های ماه اسفند هر یک نقش و نام معینی دارند، که از جمله در منطقه ی زنجان بدین شرح است: نخستین چهارشنبه را موله گویند و به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد. دومین چهارشنبه را سوله گویند، در این روز به خرید وسیله ها و نیازمندیهای عید می روند. سومین چهارشنبه را گوله گویند و به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس و غیره برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد. چهارمین و آخرین چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوری ) را کوله گویند؛ ( کوله در ترکی به معنی کهنه و فرسوده است). در برخی از شهرهای ایران، از جمله ایلام (نوروز آباد)، تویسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و ... مراسم چهارشنبه سوری را آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می کنند. و آخرین آتش نیز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفویه کرمان نیز، چهارشنبه سوری در ماه صفر بوده است.

چهار شنبه سوری در اصفهان -در اصفهان چهارشنبه سوری را «چهار شنبه سرخی» نیز می گویند.

یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه «شب جمعه» می گویند.

 

در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوری را به جشن ها و آیین های کهن ایران پیوند می زند، می تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور»، در روز پنجه ( خمسه مسترقه  ) باشد که از آن تا سده ی چهارم، دوره سامانیان، آگاهی در دست است: صاحب تاریخ بخارا از برگزاری رسمی که «عادت قدیم» و با افروختن آتش در «شب سوری» ( پیش از نوروز ) همراه بوده خبر می دهد : ... آنگاه امیر سدید ( منصور بن نوح ) به سرای نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند و پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و ...

 

 چهارشنبه سوری,تاریخچه چهارشنبه سوری,ترقه چهارشنبه سوری

 

حوادث چهارشنبه سوری:

هرگونه بی توجهی به نکات ایمنی و سهل انگاری در برپایی مراسم چهارشنبه سوری می تواند زیان های جانی و مالی سنگین و غیر قابل جبرانی را در پی داشته باشد.حادثه برای هرکسی اتفاق میافتد. در برخی حوادث افرادی کشته شده یا به شدت آسیب میبینند. اما از بروز اغلب حوادث از جمله حوادث چهارشنبه سوری میتوان جلوگیری کرد.

 

نکاتی جهت پیشگیری از حوادث ناشی از چهارشنبه سوری:

 *والدین در تهیه وسایل آتشبازی بی خطر فرزندانشان را همراهی نمایند. کودکان به هیچ عنوان شخصاَ نباید از مواد آتش بازی و محترقه استفاده نمایند.

*از نگهداری مواد محترقه، تهیه و ساخت وسایل آتش بازی به خصوص در منزل،زیر زمین،محل کار و ... جداً جلوگیری کنید.

*از حمل مواد محترقه و آتش گیر و انفجاری حتی به مقادیر بسیار کم، در جیب لباس و کیف جداًً خودداری کنید.

*در صورت نگهداری مواد آتش بازی، حتی کم خطر حتماً آن را در جای خشک و خنک نگهداری کنید.

*مواد آتش بازی (محترقه و انفجاری) را از محل هایی که مطمئن هستند خریداری کنید. این مواد را از دست فروش تهیه نکنید.

*همیشه در مواقع آتش بازی جهت اطفاء حریق، آب، کپسول اطفاء حریق و حتی الامکان جعبه کمکهای اولیه در دسترس باشد.

*مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را به طرف افراد دیگر پرت نکنید.

*هیچگاه مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را در ظروف شیشه ای یا فلزی قرار ندهید، زیرا در صورت انفجار ذرات شیشه یا فلز، به اطراف پرتاپ شده و سبب صدمات و خطرات جانی خواهد شد.

*هیچگاه از الکل برای آتش گیری مواد استفاده نکنید.


*از آتش زدن لاستیک، هیزم، کارتن خالی و امثال آن چه در واحدهای مسکونی و چه در معابر ، کوچه و خیابان خودداری نمایید.

*از پرتاب مواد آتش زا مانند فشفشه و موشک بر روی درخت ها، بام و بالکن منازل که از عوامل عمده بروز آتش سوزی است جداً خودداری کنید.

حیسن تنها بازدید : 174 پنجشنبه 23 بهمن 1393 نظرات (0)

ای برادر ای تمام هستی ام

ای برادر ای نگار مستی ام

ای برادر ای که هم مادر بودی هم پدر

ای که در تمام عمرت بودی خونین جیگر

از چه بگویم از دلت یا از سرت

یا که از درد تمام پیکرت

پیکرت ریش ریش شد،،ریش ریش شد

جان مولا ،جان من اتیش شد

ای برادر با رفتنت پشتم شکست

روح از تنت برفت و جانم ز تن برفت

ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را

جان مولا این چه کاری بود ما را

پدر گر رفت برادر بود جایش

برادر رفت ولی هیچکس نیست جایش

تقدیم به روح برادر عزیزم رضا

تنها رفیق شفیقی بود که داشتم اونم رفت دوست عزیزی که داری نگاه میکنی الان یه فاتحه بخون ممنون میشم

 

حیسن تنها بازدید : 182 شنبه 20 دی 1393 نظرات (0)

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز و بازدید کننده محترم

امروز فروشگاه بهشاد به مدت 10 روز راه اندازی شد

لطفا بازدید فرمایید و ادرس را با دوستان خود در میام بگذارید تا دیدن فرمایند

با تشکر مدیریت وبلاگ

­http://alfa.tizweb.ir/shop

حیسن تنها بازدید : 190 یکشنبه 18 آبان 1393 نظرات (3)

با عرض سلام خدمت شما دوستان عزیز و بینندگان وبلاگ

از تاریخ93/8/18تا موقعی که خدمتم تموم شه و یا بیام مرخصی این وبلاگ دیگه اپدیت نخواهد شد و ممنون میشم به دوستانتون این وبلاگ رو معرفی کنید تا بیان وسربزنن که وبلاگم مسدود نشه

با ارزوی موفقیت و تشکر فراوان برای شما دوستان عزیز و بینندگان وبلاگ

حیسن تنها بازدید : 182 جمعه 16 آبان 1393 نظرات (0)
برخی پلها معلوم نیست که به کجا منتهی می‌شوند، اما نوری در انتهای آن پل پیداست. یاد زندگی‌ام می‌افتم!
نمی‌دانم که زندگی را چگونه و کجا به پایان خواهم برد؟اما نور امید در برابر دیدگاه و درون دلم جاری‌است.
نوری که می‌دانم نسبتی با خدا دارد.

برخی پلها این‌سویشان تاریکی است و آن‌سویشان نور. یاد کفشهایم می‌افتم که باید بپوشم و راه بیافتم رو به
آن وسعت بی‌واژه که همواره مرا می‌خواند.

برخی پلها آرامند!
برای درک عظمت هستی سکوت لازم است ... ندای هستی را در هیاهوی زندگی‌ام گم نکنم.

برخی پلها غرق در رنگ هستند!
یادم می‌آید که ای کاش من هم رنگ می‌گرفتم.
هر چیزی با رنگ خودش زیباتر است و انسان با رنگ خدا!

برخی پلها، پای در آب رودخانه دارند. یادم می‌آید برای آنچه در گذشته اتفاق افتاده است فقط گریه نکنم، بلکه از
آن گذر کنم . پایاهام را بر اشکهایک بگذارم و بگذرم.

برخی پلها را می‌بینم که غرق در نورند.
به ذهنم می‌آید که مقصد همه چیز نیست، گاهی راهی که می‌رویم نیز مهم است.
در راه فقط به رسیدن نیاندیشیم، از راه رفتن هم لذت ببریم.
چشم دوختن به رسیدن، ما را از لذت رفتن بازندارد.

بعضی پلهای طولانی را که می‌بینم، به ذهنم خطور می‌کند که برای عبور به سوی آینده‌ای بهتر باید سال‌ها در
راه بود، اما همین راه است که آدمی را می‌سازد.

بعضی پلها محزون هستند.

درس می‌گیرم که حزن جزئی از زندگی است. کدام زندگی است که سهمی از حزن در آن نباشد. اما حزن
خانه‌ی آدمی نیست. حزن پلی است به سوی آینده‌ای شادتر.

برخی پلها چشم نوازند، اما جایی برای ایستادن و ماندن و تماشا کردن ندارند.
این پلها می‌گویند: ‌بگذارید و بگذرید. چشم بیاندازید و دل مبازید.

زندگی مانند یک پل، جای ماندن نیست. محل رفتن و رفتن و رسیدن است.
ما برای ماندن خلق نشده‌ایم، برای . . . 
بعضی پلها نه معروفند و نه مجلل، اما به درد بخورند.
درسی که می‌دهند این است:

 
در گمنامی و سادگی هم می‌توان کارآمد بود، برای به درد بخور بودن نیازی به های و هوی نیست!

حیسن تنها بازدید : 156 جمعه 16 آبان 1393 نظرات (0)
خـــــــــــــــــــــــــــاطره ... !!
.
آلبوم عکس های دو سال اخیر را ورق می زنم ... 
.
ورقشان میزنم و خيلی عميق بهشون نگاه ميكنم و گاهی می خندم
....
.
آروم آمد پيشم نشست و به عكس ها خيره شد
.... يه آلبوم ديگه روبرداشت و ورق زد ....
.
بهم گفت
: يعنی چی .... چرا توی هیچکدوم از این عکس ها نیستی ؟؟
.
گفتم
: فکرت رو باز کن ... من عکاسم ديگه ...
.
زير چشمی بهم نگاه كرد و خنديد ... !!!
.
با حرفش و نگاهش يه چيزايی رو يادم آورد ... آره كم كم داره يادم مياد ...
.
یادم میاد از آن روزها
، برای اینکه در خاطره ها نباشم ، زودی دوربین را می قاپیدم ....
.
چون ميدونستم خاطره ها باقی ميمونه ... اجازه ندام به خودم كه توی خاطره ها باشم ....
.
افسوس كه نمی دونستم خـاطره ها تو قلب ها حك ميشن ....
. 
نقش عکاس را بخوبی بازی میکردم .... و هيشكی نمی فهمید که چرا من پشت دوربینم .......
حیسن تنها بازدید : 160 جمعه 16 آبان 1393 نظرات (0)

 

ما نسل بوسه های خیابانی هستیم

 نسل خوابیدن اس ام اسى

 نسل درد دل باغریبه های مجازی

 نسل غیرت روی خواهر،روشنفکری روی دختر همسایه

 نسل کادوهای یواشکی

 نسل شارژ های اینترنتی

  نسل جمله های کوروش و دکتر شریعتی

 نسل دفاع ازفاحشه ها

 نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس

 نسل سوخته

نسل من وتو یادمان باشد،هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم

 بین عذاب هایمان ، مدام بگوییم ، یادش بخیر‏

دنیای ما هم همین طور بود

 مثل جهنم

حیسن تنها بازدید : 189 جمعه 16 آبان 1393 نظرات (0)
خـــــــــــــدايا ... !!
.
خدا ... !! گاهی دلم از زمين وآسمون و آدم ها ميگيره .... !!
.
اون لحظه تمام نگاهم فقط به توست خدا ...
.
از تو ميگم و از خودم و از بندهات و آنقدر باهات درد و دل ميكنم تا كم كم چشمام با ابر بهــــــــــــــــــــــــــــاری
.
مسابقه ميزاره ....
.
بعد از اون كه باهات حرف زدم سعی ميكنم همه چيز رو از افكار و قلبم بيرون كنم ....
.
چون تو تمام فضای قلبم رو از حضورت پر ميكنی و من آروم ميشم ...
.
احساس ميكنم هيچ چيز مهم نيست ،چون هيچ چيز غير تو نمی تونه من از پا در بياره .....

 

تعداد صفحات : 14

درباره ما
Profile Pic
درمورد همه چیزی می تونه باشه بستگی داره شما چی دوست داشته باشین دوستان گلم که سر می زنید لطفا نظر یادتون نره خیلی ممنون میشم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما وبلاگ چطوری است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 134
  • کل نظرات : 83
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 9
  • بازدید هفته : 85
  • بازدید ماه : 478
  • بازدید سال : 4,270
  • بازدید کلی : 52,892